-
لب شکری چیست؟
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 11:31
لبشکری یا لب شکافته، یکی از نواقص زایشی بدن است. در این حالت بخشی از لب نوزاد باز میماند و گوشت آن رشد کافی نداشتهاست. حالت لبشکری ممکن است همزمان با کام شکافته رخ بدهد.در حالت کام شکافته، بخشهای چپ و راست سختکام پیوستگی ندارند. کامها یا لبهای شکافته در هر ۶۰۰ تا ۸۰۰ زایمان رخ میدهد و امروزه میتوان با جراحی...
-
عید ولایت مبارک
سهشنبه 2 آذرماه سال 1389 21:53
خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علیست عید غدیر مبارک ******** خدایا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان فرا رسیدن عید غدیرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک ******** نازد به خودش خدا که حیدر دارد / دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد...
-
اس ام اس سرکاری(۱)
شنبه 29 آبانماه سال 1389 16:39
دلم برات تنگ شده بود ، حالا می فهمم چرا ! مال ِ کشِ شلوارم بود!! ***************** نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر… و می دانی که کویر بدون باران زنده است… پس برو بمیر ***************** سوال کنکور: موجودی که در دمای بالای 50 درجه و زیر 10 درجه قادر به ادامه حیات و فعالیت و کار می باشد؟ . جواب:کارمند بانک...
-
پرسش و پاسخ...
شنبه 29 آبانماه سال 1389 16:33
میدونی شباهت قهوه با تو چیه؟ رقیقه مثل قلبت، خوش رنگ مثل چشمات، تلخ مثل دوریت میدونی فرق تو با بنزین چیه؟ بنزین چند ماهه که عزیز شده ولی تو یه عمره که واسم عزیزی میدونی فرق تو با کامیون چیه؟ کامیون بار میبره ولی تو دل میبری میدونی فرق تو با ابر چیه؟ از ابر بارون میباره، از تو معرفت میدونی فرق تو با باد چیه؟ باد نفس...
-
خدایا کمکم کن
جمعه 28 آبانماه سال 1389 11:52
غروب یک روز بارانی زنگ تلفن شرکت به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز سارای کوچکش را به او داد. زن تلفن را قطع کرد و با عجله به سمت پارکینگ دوید. ماشین را روشن کرد و به نزدیک ترین داروخانه رفت تا داروهای دختر کوچکش را بگیرد. وقتی از داروخانه بیرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله...
-
دوست واقعیه کیه؟؟
جمعه 28 آبانماه سال 1389 11:51
فردی است که با او جرات دارید خودتان باشید. می تواند مشکلات خود را با او درمیان بگذارید بدون اینکه از مسخره شدن هراس داشته باشید. کسی است که خود واقعی شما را ببیند و به ظاهر شما توجه ندارد. وقتی درکنارش هستید احساس نگرانی نمی کنید و آرامش درقلبتان موج می زند. هرچه به فکرتان خطور می کند می توانید به راحتی با او در میان...
-
کشیش و پسر
جمعه 28 آبانماه سال 1389 11:48
کشیشى یک پسر نوجوان داشت و کمکم وقتش رسیده بود که فکرى در مورد شغل آیندهاش بکند. پسر هم مثل تقریباً بقیه همسن و سالانش واقعاً نمیدانست که چه چیزى از زندگى میخواهد و ظاهراً خیلى هم این موضوع برایش اهمیت نداشت. یک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصمیم گرفت آزمایشى براى او ترتیب دهد. به اتاق پسرش رفت و سه چیز را...
-
گوشیت میگه چه جور آدمی هستی؟؟؟!!!
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1389 14:22
اگر گوشی تلفن تان مستطیل و سنگین بدون در (یعنی candy bar style phone ) و شبیه گوشی های بیسیم خانگی است : آدمی ساده زیست، سنت گرا و کم خرج هستید. - اگر گوشی موبایل (بویژه صورتی رنگ) کوچولو و خیلی ریزه میزه و اصطلاحا معروف به pink RAZR phone دارید: خیلی با استایل و دنباله روی مد روز هستید و از اینکه مورد توجه دیگران...
-
آیا میدانید
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1389 14:19
آیا میدانید طولانیترین رود جهان چه نام دارد و طول آن چقدر است؟ نیل در قاره آفریقا، طولانیترین رود جهان است که 6690 کیلومتر طول دارد و با گذشتن از چند کشور به دریای مدیترانه میریزد. حوزه آبی این رود، 2870000 کیلومتر مربع است. این رود در تانزانیا، سودان و مصر جریان دارد. آیا میدانید چرا برنامههای صعود به قله...
-
مجنون نمازش را شکست...
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1389 14:16
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟ بر صلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم میزنی دردم از لیلاست آنم...
-
برو به جهنم
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 11:00
در زمان آغا محمد خان قاجار، شخصى از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد. صدر اعظم دانست حق با شاکى است گفت: اشکالى ندارد، مى توانى به اصفهان بروى. مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست. گفت : پس به شیراز برو. او گفت : شیراز هم در اختیار خواهر زاده شماست. گفت : پس به تبریز برو. گفت : آنجا...
-
بچه محله امام رضایوم
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 11:00
وره میبینی که شر و با صفایوم بچه محله امام رضایوم زلزلیوم حادثیوم بلایوم بچه محله امام رضایوم هر روز جمعه دلومه مبندوم به پینجله طلا و ورمگردوم کار و بارم ردیفه با خدایوم بچه محله امام رضایوم به مو بگو بیا به قله قاف اصلا مو ره بیزر همونجه علاف! قرار مرار هر چی بیگی مو پایوم بچه محله امام رضایوم دروغ ، مروغ نیست مییون...
-
الهی صدام...
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 10:59
عازم جبهه بودم. یکی از دوستانم برای اولین بار بود که به جبهه می آمد. مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین می کرد. به او گفتم: « مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شهید بشیم. دعای مادر زود مستجاب می شود.» او در جواب گفت:« خدا نکنه مادر، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و...
-
اطلاعات لطفا
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 10:59
وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف می زد می ایستادم و گوش می کردم و لذت می بردم. بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این...
-
پرسید...
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 10:57
پرسید بخاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم میخواست داد بزنم *بخاطر تو* گفتم *بخاطر هیچکس* پرسید پس بخاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد میزد *بخاطر تو*با بغض غمگینی گفتم *بخاطر هیچ چیز* ازش پرسیدم تو بخاطر چی زنده هستی؟ اشک در چشمانش جمع شد و گفت *بخاطر کسی که بخاطر هیچ زنده است*
-
تصمیم قاطع مدیریتی
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 10:56
روزی مدیر یکی از شرکتهای بزرگ در حالیکه به سمت دفتر کارش می رفت چشمش به جوانی افتاد که در کنار دیوار بیکار ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد. جلو رفت و از او پرسید: «شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می کنی؟» جوان با تعجب جواب داد: «ماهی 2000 دلار.» مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از کیف پول خود 6000 دلار را در...
-
تصادف
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 10:55
یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن. وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه: - آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه به روز ماشینامون اومده! همه چیز...